زناشویی

چرا گاهی اوقات احساس می‌کنیم که شریک زندگی‌مان ما را نمی‌فهمد؟

احساس عدم درک شدن توسط شریک زندگی، یکی از رایج‌ترین و در عین حال دردناک‌ترین تجربه‌ها در روابط عاطفی است. این حس می‌تواند باعث ایجاد فاصله، سوءتفاهم و حتی دلسردی در رابطه شود. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ عوامل متعددی در این احساس دخیل هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: درک نکردن شریک زندگی می‌تواند ناشی از مسائل مختلفی باشد. این عوامل می‌توانند به نوعی موانعی بر سر راه ارتباط موثر و همدلانه ایجاد کنند. در این بخش، 16 نکته مهم را بررسی می‌کنیم:

  • ✔️

    عدم مهارت در گوش دادن فعال:

    گوش دادن فعال یعنی نه تنها شنیدن کلمات، بلکه درک احساسات و منظور اصلی گوینده. اگر به جای گوش دادن، در حال فکر کردن به پاسخ خود باشید، فرصت درک شریکتان را از دست می‌دهید.
  • ✔️

    اختلاف در زبان عشق:

    هر فردی به روش متفاوتی عشق را دریافت و ابراز می‌کند. اگر زبان عشق شما و شریکتان متفاوت باشد، ممکن است تلاش‌های یکدیگر را نادیده بگیرید.
  • ✔️

    انتظارات غیر واقعی:

    گاهی اوقات انتظارات ما از شریک زندگی بیش از حد است. انتظار داریم که او همیشه ما را بفهمد، در حالی که این امر غیرممکن است.
  • ✔️

    پیش‌داوری و قضاوت:

    اگر با پیش‌داوری به حرف‌های شریکتان گوش دهید، احتمالاً منظور او را درست متوجه نخواهید شد.
  • ✔️

    عدم شفافیت در بیان احساسات:

    اگر نتوانید احساسات خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنید، شریکتان نمی‌تواند شما را درک کند.
  • ✔️

    فقدان همدلی:

    همدلی به معنای توانایی قرار دادن خود به جای فرد دیگر و درک احساسات اوست. بدون همدلی، درک دیدگاه شریک زندگی دشوار خواهد بود.

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران

  • ✔️

    مشکلات ارتباطی مزمن:

    اگر الگوهای ارتباطی ناسالم در رابطه شما وجود داشته باشد، احتمال سوءتفاهم و عدم درک افزایش می‌یابد.
  • ✔️

    استرس و خستگی:

    استرس و خستگی می‌توانند توانایی ما را در گوش دادن و همدلی کاهش دهند.

بهبود روابط زناشویی

  • ✔️

    تجربه‌های گذشته:

    تجربه‌های گذشته، به ویژه تجربیات منفی، می‌توانند بر نحوه درک ما از روابط و شریک زندگی‌مان تأثیر بگذارند.
  • ✔️

    تفاوت‌های شخصیتی:

    تفاوت در شخصیت، ارزش‌ها و باورها می‌تواند منجر به اختلاف‌نظر و سوءتفاهم شود.
  • ✔️

    عدم توجه به نیازهای یکدیگر:

    اگر به نیازهای عاطفی و روانی شریک زندگی‌تان توجه نکنید، احساس عدم درک شدن به او دست می‌دهد.
  • ✔️

    نادیده گرفتن دیدگاه‌های متفاوت:

    پافشاری بر روی دیدگاه خود و عدم تمایل به درک دیدگاه شریک زندگی، باعث ایجاد فاصله می‌شود.
  • ✔️

    تفسیر نادرست رفتارها:

    ممکن است رفتار شریک زندگی‌تان را به اشتباه تفسیر کنید و به جای تلاش برای درک منظور او، به او برچسب بزنید.
  • ✔️

    عدم تلاش برای حل مسائل:

    اجتناب از حل مسائل و مشکلات رابطه، باعث انباشته شدن سوءتفاهم‌ها و احساس عدم درک می‌شود.
  • ✔️

    فقدان زمان با کیفیت:

    گذراندن زمان با کیفیت با یکدیگر، فرصتی برای ارتباط عمیق‌تر و درک بهتر یکدیگر فراهم می‌کند.
  • ✔️

    عدم احترام متقابل:

    احترام متقابل، پایه و اساس یک رابطه سالم است. بدون احترام، درک یکدیگر دشوار خواهد بود.

درک متقابل نیازمند صبر، تلاش و تعهد هر دو طرف است. با تمرکز بر ارتباط موثر، همدلی و احترام متقابل، می‌توان از بروز احساس عدم درک جلوگیری کرد و یک رابطه سالم و رضایت‌بخش را تجربه کرد.

1. تفاوت در سبک‌های ارتباطی

هر فردی سبک خاصی برای برقراری ارتباط دارد.برخی رک و مستقیم صحبت می‌کنند، در حالی که برخی دیگر ترجیح می‌دهند احساسات خود را به صورت غیرمستقیم بیان کنند.این تفاوت‌ها می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود.ممکن است شما نیاز داشته باشید که شریک زندگی‌تان به طور واضح و مستقیم منظورش را بیان کند، اما او ترجیح می‌دهد از اشاره و کنایه استفاده کند.این عدم تطابق در سبک‌های ارتباطی باعث می‌شود احساس کنید که حرف‌هایتان را نمی‌فهمد.مثلا اگر شما فردی هستید که نیاز به تأیید کلامی دارید، اما شریک زندگی‌تان به ندرت از کلمات محبت‌آمیز استفاده می‌کند، احساس عدم درک شدن خواهید کرد.

برای حل این مشکل، باید درباره سبک‌های ارتباطی خود صحبت کنید و تلاش کنید تا به یک درک مشترک برسید.

با تمرین و آگاهی بیشتر، می‌توانید شکاف بین سبک‌های ارتباطی خود را پر کنید و ارتباط موثرتری داشته باشید.شناخت سبک ارتباطی شریک زندگی‌تان اولین قدم برای ایجاد یک ارتباط سالم و موثر است.

2. عدم گوش دادن فعال

گوش دادن فعال فراتر از شنیدن صرف است.به معنای توجه کامل به صحبت‌های طرف مقابل، درک احساسات و نیازهای او و نشان دادن این درک است.وقتی شریک زندگی‌تان به صحبت‌های شما گوش نمی‌دهد، ممکن است احساس کنید که حرف‌هایتان ارزشی ندارند و او به شما اهمیت نمی‌دهد.علامت‌های عدم گوش دادن فعال شامل قطع کردن صحبت شما، نگاه نکردن به چشمان شما، و یا فکر کردن به چیز دیگری در حین صحبت شما است.برای بهبود گوش دادن فعال، سعی کنید تمام توجه خود را به شریک زندگی‌تان معطوف کنید، سؤالات مرتبط بپرسید و احساسات او را تأیید کنید.

مثلا به جای اینکه در حین صحبت شریک زندگی‌تان به تلفن همراه خود نگاه کنید، آن را کنار بگذارید و با دقت به حرف‌های او گوش دهید.

گوش دادن فعال یک مهارت است که نیاز به تمرین دارد، اما می‌تواند به طور قابل توجهی کیفیت ارتباط شما را بهبود بخشد.

3. انتظارات غیرواقعی

گاهی اوقات ما انتظارات غیرواقعی از شریک زندگی‌مان داریم.ممکن است انتظار داشته باشیم که او همیشه با ما موافق باشد، همیشه نیازهای ما را برآورده کند، و یا همیشه همان احساساتی را داشته باشد که ما داریم.این انتظارات غیرواقعی می‌توانند منجر به ناامیدی و نارضایتی شوند، زیرا هیچ انسانی نمی‌تواند تمام نیازهای یک فرد دیگر را به طور کامل برآورده کند.برای کاهش انتظارات غیرواقعی، باید بپذیرید که شریک زندگی‌تان یک فرد مستقل با افکار و احساسات خودش است.در ضمن، سعی کنید به طور واقع‌بینانه به رابطه خود نگاه کنید و انتظارات خود را با توجه به شرایط و توانایی‌های هر دو طرف تنظیم کنید.

مثلا به جای اینکه انتظار داشته باشید که شریک زندگی‌تان همیشه حدس بزند که چه احساسی دارید، به طور مستقیم احساسات خود را با او در میان بگذارید.

تعدیل انتظارات غیرواقعی گامی مهم در جهت ایجاد یک رابطه پایدار و رضایت‌بخش است.

4. عدم بیان نیازها

بسیاری از افراد به طور واضح و مستقیم نیازهای خود را به شریک زندگی‌شان بیان نمی‌کنند.آنها ممکن است انتظار داشته باشند که شریک زندگی‌شان به طور خودکار نیازهای آنها را درک کند، یا از ترس ایجاد ناراحتی از بیان نیازهای خود خودداری کنند.عدم بیان نیازها می‌تواند منجر به سوءتفاهم و نارضایتی شود، زیرا شریک زندگی‌تان نمی‌تواند آنچه را که شما نیاز دارید، به درستی تشخیص دهد.برای بیان موثر نیازها، سعی کنید به طور واضح و مشخص نیازهای خود را بیان کنید، بدون اینکه شریک زندگی‌تان را سرزنش کنید یا او را تحت فشار قرار دهید.

مثلا به جای اینکه بگویید “تو هیچ وقت به من توجه نمی‌کنی”، بگویید “من نیاز دارم که بیشتر وقت با هم بگذرانیم.

” با بیان با صداقت و شفاف نیازهای خود، می‌توانید ارتباط بهتری با شریک زندگی‌تان برقرار کنید و از ایجاد سوءتفاهم جلوگیری کنید.بیان نیازها نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه قدرت و تمایل شما برای ایجاد یک رابطه سالم و قوی است.

5. وجود تعارضات حل نشده

تعارضات بخش اجتناب ناپذیر هر رابطه‌ای هستند. اما اگر تعارضات به درستی حل نشوند، می‌توانند به مرور زمان انباشته شوند و منجر به ایجاد احساسات منفی و سوءتفاهم شوند. تعارضات حل نشده مانند یک سد در مسیر ارتباط عمل می‌کنند و مانع از درک صحیح احساسات و نیازهای یکدیگر می‌شوند. برای حل تعارضات، باید به جای سرزنش یکدیگر، به دنبال راه حل‌های سازنده باشید. سعی کنید دیدگاه شریک زندگی‌تان را درک کنید و به دنبال نقاط مشترک باشید. در ضمن، باید از مهارت‌های ارتباطی موثر مانند گوش دادن فعال و بیان با صداقت احساسات استفاده کنید. اگر حل تعارضات به تنهایی برایتان دشوار است، می‌توانید از کمک یک مشاور متخصص بهره بگیرید.

6. تفاوت در ارزش‌ها و باورها

تفاوت در ارزش‌ها و باورها می‌تواند یکی از دلایل اصلی عدم درک متقابل در یک رابطه باشد.ارزش‌ها و باورها چارچوبی را تشکیل می‌دهند که ما از طریق آن جهان را درک می‌کنیم و تصمیمات خود را می‌گیریم.اگر ارزش‌ها و باورهای شما با شریک زندگی‌تان تفاوت زیادی داشته باشد، ممکن است در مورد مسائل مهم زندگی به توافق نرسید و احساس کنید که او شما را درک نمی‌کند.برای مدیریت تفاوت در ارزش‌ها و باورها، باید به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید و سعی کنید دیدگاه‌های یکدیگر را درک کنید.

در ضمن، باید در مورد مسائل مهم زندگی با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید به یک توافق برسید که برای هر دو طرف قابل قبول باشد.

مثلا اگر شما به مذهب اهمیت زیادی می‌دهید، اما شریک زندگی‌تان اعتقاد مذهبی ندارد، می‌توانید در مورد نحوه تربیت فرزندان خود به توافق برسید.پذیرش تفاوت‌ها کلید یک رابطه پایدار و موفق است.

7. استرس و فشار روانی

استرس و فشار روانی می‌توانند به طور قابل توجهی بر توانایی ما در برقراری ارتباط موثر با دیگران تاثیر بگذارند. وقتی استرس داریم، ممکن است تحریک پذیرتر، کم حوصله‌تر و کمتر قادر به همدلی با دیگران باشیم. استرس همچنین می‌تواند منجر به ایجاد سوءتفاهم و تعارض در روابط شود. اگر شما یا شریک زندگی‌تان تحت استرس زیادی هستید، باید ابتدا به مدیریت استرس خود بپردازید. می‌توانید از روش‌هایی مانند ورزش، مدیتیشن، یوگا و یا مشاوره با یک متخصص استفاده کنید. در ضمن، باید در مورد استرس خود با شریک زندگی‌تان صحبت کنید و از او حمایت بخواهید. با مدیریت استرس و فشار روانی، می‌توانید توانایی خود را در برقراری ارتباط موثر با شریک زندگی‌تان بهبود بخشید و از ایجاد سوءتفاهم جلوگیری کنید. استرس کمتر، درک بیشتر!

8. عدم وجود صمیمیت عاطفی

صمیمیت عاطفی به معنای احساس نزدیکی، اعتماد و درک متقابل بین دو نفر است. صمیمیت عاطفی به شما این امکان را می‌دهد که احساسات، افکار و ترس‌های خود را با شریک زندگی‌تان به اشتراک بگذارید و احساس حمایت و پذیرش کنید. عدم وجود صمیمیت عاطفی می‌تواند منجر به احساس تنهایی و عدم درک شدن در رابطه شود. برای افزایش صمیمیت عاطفی، سعی کنید زمان بیشتری را با شریک زندگی‌تان بگذرانید، در مورد احساسات خود صحبت کنید و به صحبت‌های او با دقت گوش دهید. توجه داشته باشید شما می‌توانید با انجام فعالیت‌های مشترک، مانند مسافرت، تماشای فیلم و یا انجام سرگرمی‌های مورد علاقه، صمیمیت عاطفی خود را تقویت کنید. صمیمیت عاطفی قلب تپنده یک رابطه سالم و پایدار است. با ایجاد و حفظ صمیمیت عاطفی، می‌توانید یک رابطه عمیق و معنادار با شریک زندگی‌تان داشته باشید.

9. تجربیات گذشته

تجربیات گذشته ما، به ویژه تجربیات دوران کودکی و روابط قبلی، می‌توانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تاثیر بگذارند. الگوهای ارتباطی که در گذشته آموخته‌ایم، ممکن است ناخودآگاه در روابط فعلی ما تکرار شوند. مثلا اگر در کودکی شاهد دعواهای مکرر والدین خود بوده‌اید، ممکن است در روابط خود نیز به طور ناخودآگاه به دنبال دعوا و درگیری باشید. برای درک تاثیر تجربیات گذشته بر روابط خود، می‌توانید با یک مشاور متخصص صحبت کنید و الگوهای ارتباطی خود را شناسایی کنید. با آگاهی و تلاش می‌توانید از تاثیرات منفی تجربیات گذشته رها شوید و یک رابطه سالم و رضایت‌بخش داشته باشید. شفای زخم‌های گذشته، کلید داشتن یک رابطه سالم در آینده است.

10. عدم همدلی

همدلی به معنای توانایی درک و اشتراک احساسات دیگران است. همدلی به شما این امکان را می‌دهد که خودتان را به جای شریک زندگی‌تان بگذارید و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید. عدم همدلی می‌تواند منجر به عدم درک متقابل و سوءتفاهم در رابطه شود. برای افزایش همدلی، سعی کنید به احساسات شریک زندگی‌تان توجه کنید، سوالات مرتبط بپرسید و به او نشان دهید که درک می‌کنید چه احساسی دارد. توجه داشته باشید شما می‌توانید با مطالعه کتاب‌ها و مقالات در مورد همدلی، مهارت‌های همدلی خود را تقویت کنید. همدلی یک مهارت است که نیاز به تمرین دارد، اما می‌تواند به طور قابل توجهی کیفیت ارتباط شما را بهبود بخشد. با همدلی می‌توانید یک رابطه عمیق و معنادار با شریک زندگی‌تان داشته باشید. همدلی پل ارتباطی بین قلب‌هاست.

11. عدم حمایت

حمایت عاطفی و عملی از شریک زندگی نقش مهمی در یک رابطه دارد.عدم حمایت می‌تواند باعث شود فرد احساس تنهایی، ناامیدی و عدم درک شدن کند.حمایت به معنای این است که در زمان‌های سخت و چالش برانگیز کنار شریک زندگی خود باشید، به حرف‌هایش گوش دهید، و به او کمک کنید تا با مشکلاتش روبرو شود.نشان دادن حمایت می‌تواند از طریق کلام، عمل و حتی فقط حضور فیزیکی باشد.اگر احساس می‌کنید که شریک زندگی تان از شما حمایت نمی‌کند، سعی کنید به طور واضح و با صداقت احساسات خود را با او در میان بگذارید.

در ضمن، به این فکر کنید که خودتان چقدر از او حمایت می‌کنید و آیا می‌توانید تلاش بیشتری در این زمینه داشته باشید.

حمایت متقابل یکی از پایه‌های اصلی یک رابطه قوی و پایدار است.وقتی از شریک زندگی خود حمایت می‌کنید، در واقع به او نشان می‌دهید که برایش ارزش قائل هستید و به او اهمیت می‌دهید.

12. مشکلات ارتباطی آنلاین

در این دوره زمانه، بخش زیادی از ارتباطات ما از طریق رسانه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها انجام می‌شود. این نوع ارتباطات می‌توانند مشکلات خاص خود را داشته باشند. مثلا لحن صدا و زبان بدن در ارتباطات آنلاین از بین می‌روند، که می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود. در ضمن، ارتباطات آنلاین می‌توانند سطحی‌تر و کمتر صمیمی باشند، زیرا تعاملات رودررو را کاهش می‌دهند. برای بهبود ارتباطات آنلاین با شریک زندگی خود، سعی کنید تا حد امکان از تماس تصویری استفاده کنید و یا قرار ملاقات‌های حضوری را در برنامه خود بگنجانید. در ضمن، قبل از ارسال پیام‌های مهم، به لحن و معنای آن دقت کنید تا از ایجاد سوءتفاهم جلوگیری کنید. ارتباط آنلاین نباید جایگزین ارتباط واقعی و صمیمی شود. از تکنولوژی به عنوان ابزاری برای تقویت ارتباط خود استفاده کنید، نه به عنوان جایگزینی برای آن.

13. مشکلات مالی

مشکلات مالی یکی از عوامل اصلی ایجاد تنش و درگیری در روابط هستند. استرس ناشی از مشکلات مالی می‌تواند بر خلق و خو، رفتار و توانایی برقراری ارتباط موثر با شریک زندگی تأثیر بگذارد. عدم توافق در مورد نحوه مدیریت پول و اولویت‌های مالی نیز می‌تواند منجر به سوءتفاهم و نارضایتی شود. برای مدیریت مشکلات مالی در رابطه، باید به طور با صداقت و شفاف در مورد وضعیت مالی خود با شریک زندگی صحبت کنید. توجه داشته باشید شما می‌توانید با کمک یک مشاور مالی، یک برنامه مالی مشترک تنظیم کنید و به آن پایبند باشید. همکاری در مدیریت مالی می‌تواند رابطه شما را قوی‌تر کند. پول نباید مانع عشق و صمیمیت شود.

14. دخالت خانواده و دوستان

دخالت خانواده و دوستان در رابطه می‌تواند یکی از دلایل عدم درک متقابل باشد. نظرات و انتقادات دیگران می‌توانند باعث ایجاد تردید، سوءتفاهم و نارضایتی در رابطه شوند. در ضمن، دخالت خانواده و دوستان می‌تواند منجر به ایجاد مرزهای نامشخص و احساس عدم استقلال در رابطه شود. برای مدیریت دخالت دیگران، باید مرزهای مشخصی برای رابطه خود تعیین کنید و به آنها پایبند باشید. احترام به نظرات دیگران مهم است، اما اجازه ندهید که آنها تصمیمات شما را دیکته کنند. رابطه شما یک حریم خصوصی است که باید از آن محافظت کنید. رابطه خود را در اولویت قرار دهید و اجازه ندهید دیگران آن را خراب کنند.

15. بی‌توجهی به نیازهای جنسی

بهبود روابط زناشویی نیازهای جنسی بخش مهمی از یک رابطه سالم و رضایت بخش هستند. بی‌توجهی به نیازهای جنسی می‌تواند منجر به احساس ناامیدی، نارضایتی و عدم درک شدن در رابطه شود. تفاوت در میل جنسی و یا عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر در مورد نیازهای جنسی نیز می‌تواند باعث ایجاد مشکل شود. برای حل این مشکل، باید به طور با صداقت و شفاف در مورد نیازها و تمایلات جنسی خود با شریک زندگی‌تان صحبت کنید. توجه داشته باشید شما می‌توانید با امتحان کردن چیزهای جدید و خلاقانه، زندگی جنسی خود را بهبود بخشید. رابطه جنسی سالم، رابطه عاطفی سالم را تقویت می‌کند. با صحبت کردن در مورد نیازهای جنسی خود، می‌توانید یک رابطه رضایت بخش و هماهنگ ایجاد کنید.

16. عدم وجود زمان با کیفیت

در دنیای پرمشغله امروزی، اختصاص دادن زمان با کیفیت به شریک زندگی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.اما عدم وجود زمان با کیفیت می‌تواند منجر به احساس تنهایی، عدم درک شدن و دوری در رابطه شود.زمان با کیفیت به معنای صرف وقت با یکدیگر به صورتی است که هر دو طرف از آن لذت ببرند و احساس نزدیکی و ارتباط کنند.برای اختصاص دادن زمان با کیفیت، سعی کنید قرارهای ملاقات منظم با شریک زندگی خود داشته باشید و در این زمان‌ها از تلفن همراه و سایر عوامل مزاحم دوری کنید.توجه داشته باشید شما می‌توانید با انجام فعالیت‌های مشترک، مانند پیاده‌روی، آشپزی و یا تماشای فیلم، زمان با کیفیت را به رابطه خود اضافه کنید.

زمان با کیفیت سرمایه‌گذاری در یک رابطه سالم و قوی است.

با اختصاص دادن زمان با کیفیت به شریک زندگی خود، به او نشان می‌دهید که برایتان مهم است و به او اهمیت می‌دهید.زمانی که با هم می‌گذرانید، خاطراتی می‌سازد که تا آخر عمر با شما خواهند ماند.

نمایش بیشتر

‫3 دیدگاه ها

  1. یکی از چالش هایی که من چند وقت پیش با همسرم داشتم همین موضوع درک نشدن بود. یک روز متوجه شدم هرچقدر سعی می کنم احساساتم را بگویم انگار طرف مقابل حواسش جای دیگه است. بعد از کلی فکر کردن فهمیدم شاید من هم بعضی وقت ها خوب گوش نمی دادم. یه روز تصمیم گرفتم عوض شیوه صحبت کردنم و از جملات ساده تر استفاده کنم. مثلا به جای اینکه بگم تو همیشه کارهای منو نادیده می گیری، گفتم دلم می خواد وقتی از سر کار میام یه کم بیشتر به حرفام توجه کنی. این تغییر کوچیک تاثیر بزرگی داشت. هنوزم بعضی وقت ها این اتفاق می افته ولی خیلی کمتر شده. خوشحال می شم بقیه هم تجربه هاشون رو بگن چطور تونستن این مسئله رو حل کنن. راستی کسی تا حالا سعی کرده روش گوش دادنش رو عوض کنه؟ چقدر طول کشید تا نتیجه بگیره؟

  2. بعضی وقتا فکر می کنم من و همسرم مثل دو تا آدم از سیارات مختلفیم 😅 تو این سال هایی که با هم زندگی کردیم فهمیدم خیلی چیزها رو اشتباهی برداشت می کردم. یه بار یادمه سه روز قهر بودم بخاطر یه نکته کوچیک که توی حرفاش بود، ولی بعد فهمیدم اصلا منظورش اون نبود که من فکر می کردم.

    یه چیزایی که یاد گرفتم:

    خیلی وقتا فکر می کنیم طرفمون می دونه چی تو دل ما می گذره، ولی اصلا اینطور نیس. باید حرف زد.

    وقتی عصبانی هستیم بهتره یه کم صبر کنیم بعد حرف بزنیم، وگرنه چیزایی می گیم که بعدا پشیمون میشیم.

    همه آدما یه جورایی عشق می دن، ممکنه طرفمون به جای کلام، با کاراش نشون بده دوستمون داره.

    یه چیز جالب اینه که بعضی دعواها اصلا سر خود موضوع نیست، بخاطر خستگی یا استرس روزانه است.

    یه بار همسرم یه هفته با من سرد بود، فکر می کردم دیگه دوستم نداره، بعد فهمیدم فقط استرس کاری داشته 🙈

    چیزی که کمکم کرده اینه که گاهی خودمون رو جای هم بذاریم و ببینیم اون موقع چه حسی داشتیم.

    همه این حرفا رو می زنم چون می بینم تو این سایت واقعا مطالب عمیق و کاربردی می ذارن، به خوندن بقیه مطالبش هم دعوت می کنم 👌

  3. این موضوع واقعا چالش خیلی از رابطه هاست. ما تو اولین سال ازدواجمون همیشه به خاطر همین عدم درک متقابل دعوامون می‌شد. یه روز فهمیدم مشکل از این بود که من عادت داشتم به جای گفتن مستقیم خواسته‌هام، کنایه می‌زدم و انتظار داشتم شوهرم ذهن منو بخونه. حالا سعی می‌کنم واضح بگم چه حسی دارم.

    یک چیزی که بهم کمک کرد این بود که فهمیدم گاهی اوقات آدم‌ها یه جورایی کدهای ارتباطی متفاوتی دارن. مثلا من با حرف زدن آروم می‌شم ولی شوهرم ترجیح می‌ده سکوت کنه تا استرسش کم بشه.

    یه راه دیگه این که وقتی بحثمون میشه، قبل از جواب دادن یه نفس عمیق می‌کشم و سعی می‌کنم بفهمم واقعا منظورش چیه نه این‌که تو ذهنم جواب‌ها رو آماده کنم.

    خوبیش اینه که این چیزها با تمرین بهتر میشه، فقط نباید زیاد سفت‌گیری کرد. گاهی هم بهتره بذاری یه موضوعی همین‌طور بمونه و بعدا درموردش حرف زد.

پاسخ دادن به Khosro لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا